من حالم خوب نیست... !

بلخره تمومشبانه ها …میخوام کتاب جدیدیو شروع کنم ولی نمیدونم چی. میرم جلو کتابخونه وایمیسمچشمامو میبندمنوک انگشتامو میکشم رو کتابا (سرم گیج رفت! )یجا نگهش میدارم. چشمامو باز میکنم ...افسانه سیزیف! خوندمش. دوباره، چشمامو میبندم …شاعری شیفته رنگ! خوندمش. دوباره …مرگ کسب و کار من است. نخوندمش. خوبه ... سریع صفحه اولشو باز میکنم و تو دلم میگم کاش تاریخ زده باشم، کاش تاریخ زده باشم، … ولی هیچی ننوشتم. بیشتر کتابارو وقتی میخرم اولش تاریخ میزنم. بعضیارم از حس و حالم توی اون لحظه یه جمله مینویسم …وقتی زمان میگذره و دوباره میرم سراغ اون کتاب، اون نوشته اون حس و حال ... یجور نوستالژیه خود ساخته س ک دوسش دارم. اما این هیچی نداره. شایدم خوبه ک خالیه. همین الان مینویسم از حسم دقیقا توی همین لحظه... من حالم خوب نیست... !...ادامه مطلب

چند پست قبلو باید اصلاح کنم. من همیشه احمق ترینم من حالم خوب نیست... !...

ببین این روزا رو خوب یادت باشه

همیشه ی چیزی واسه ناراحتی هست

حتی از طرف خواهرِ آدم !!!

ولی اونی عاقله ک وقتشو نزاره پای این ناراحتیا و در کنارشون زندگیشم کنه !

چقدر تغییر کردم من اصن... :))))

(خوب حرف میزنم... ولی تا عمل...)

من حالم خوب نیست... !...

زندگی غیر قابل پیشبینی تر از اون چیزیه که فک میکردم

من حالم خوب نیست... !...

aksare adama avazian

khalafesh ham sabet nemishe !

hata man duste aziz

من حالم خوب نیست... !...

خونه تنهام. شدیدن کلافم و حوصلم سررفته.با دوس پسرم دعوام شده.   بیکاد نشستم رو تختم و از گشت زدن تو اینستا و تلگرام خسته ! یهو زد ب سرم برم وبلاگای قدیمیرو چک کنم. وبای خودم... دوستام. خیلیاش دیگه ازشون خبری نیست. با یکی از دوس پسرام ی وب مشترک داشتیم. یه وبم بود ک خودم براش مینوشتم. به هزار زحمت ادرسش یادم اومد. چقدر فضاش برام غریب بود. با اینکه خودم اونجارو درست کرده بودم و همیشه مینوشتم هرچقدر ک خوندم مثه یه ادمی بودم ک داره وب یکی دیگه رو میخونه. سال 92 بود ک همه چی تموم شد. چقدر عجیب گذشت. رابطه ی نامشخصی بود. اونوقتا فک میکردم خیلی عاشقم. الان نه بخاطر اینک من حالم خوب نیست... !...ادامه مطلب